مردی می ره پیش کشیش تا اعتراف کنه. می گه: من در زمان جنگ جهانی دوم به یک مرد در خانه خودم پناه دادم.
کشیش می گه: خوب این که گناه نیست!
مرد می گه: ولی من بهش گفتم برای هر یک هفته ای که در خانه من بمونه باید ۵ دلار بپردازه.
کشیش می گه: درسته که کارت خوب نبوده، ولی تو با نیت خوبی این کار رو انجام دادی.
مرد می گه: اوه! متشکرم! خیالم راحت شد. فقط یه سوال دیگه…
کشیش می گه: بگو فرزندم.
مرد می گه: آیا باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟
سلام کرامت جوووووووووووووووووووووووووووون
ببخشید دیگه منم نتونستم سر بزنم
خیلی ممنون از اینکه به وبلاگم سر زدی
راستی قراره از امروز شعر توی وبم بذارم اگه از شعر خوشت میاد دوباره به وبلاگم سر بزن
منتظرتم عجیجم